Asentra

to be seen as you truely are 1

سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ ب.ظ

گفتم : "نمی دونم وقتی به من نگاه می کنید چی توی ذهنتون می گذره ! ولی من اصلا نمیتونم از زندگیم برای کسی بگم و قانعش کنم که درموردم اشتباه می کنه..."

یه ایمیل بلند بالا فرستاده بودم که تقریبا از فکر کردن به جوابش دلم می خواست بمیرم...

به اندازه وقتی که با لبخند به ع سلام کردم و بعد از حرفی که زد به زور لبخندمو نگه داشتم تا ازش رد شم!

اندازه وقتی که دلم میخواست از اون مرد کت و شلواری که تو راهروی طبقه دوم دانشکده راه میرفت فرار کنم!

اندازه وقتی که تو تاریکی از خیابونای منتهی به خوابگاه ناامیدانه می گذشتم تا زودتر به خوابگاه برسم و چمدونمو ببندم و دلم میخواست همونجا گریه کنم... اندازه کادوهایی که وقت نکردم برای هلیا بخرم و فکر کردن به اینکه تمام هفته رو با تصور خوشحالی هلیا می گذروندم..!

اندازه وقتی که مغازه دار توی چشمام زل میزد و تقریبا چهار برابر قیمت ابمیوه و کیکی که توی دستم بودو بهم میگفت و بعدش اضافه میکرد قابل نداره... و من اونقدر کمردرد داشتم و گشنه بودم که جمله ی "سلام خوش اخلاق" مردی ک چند ثانیه قبل از اونجا رد شده بودو به مغازه دار گرفتم و گفتم اینم فدای اخلاقش و چشمای سبز دروغگوش...!

اندازه وقتی که داداش می پرسه :"چرا زیر چشمات سیاه شده" و بین نگه داشتن بغضم , "خواب بودی؟" رو فرشته نجاتم می بینم و روش تاکید میکنم!

اندازه ی چی؟؟؟؟

چه فرقی میکنه...!

بهم زنگ زده بود و کلی جمله داشت پشت سر هم می بافت ... نمی شنیدمشون و فقط تشکر می کردم و رو درستی حرفاش تاکید می کردم! 

تلفنو به زور قطع کردم تا بتونم بمیرم ... اندازه چی؟؟؟؟ چه فرقی میکنه!!

بعد از یک روز جرات کردم و صفحه ایمیلامو ریفرش کردم...

لابلای تمام جملات یه ایمیل بلند بالا که وقتی می نوشتمشون یقین داشتم که اون تنها کسیه که باید ازشون بدونه , بهش گفته بودم :

"نمی دونم وقتی به من نگاه می کنید چی توی ذهنتون می گذره ! ولی من اصلا نمیتونم از زندگیم برای کسی بگم و قانعش کنم که درموردم اشتباه می کنه..."

منتظر تیر خلاص بودم! چشمامو بسته بودم و اماده بودم بازشون ک میکنم ی گوشه ی دوری از خونه این گریه های مزخرف تموم نشدنی رو با ی هق هق درست و حسابی تموم کنم...

" سلام!

وقتی به شما نگاه می کنم به یاد فرشته ای می افتم که در قفس ساخته ی خودش گیر افتاده است."

  • ۹۵/۰۳/۱۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی