Asentra

Zire derakhte marze

سه شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۰۳ ق.ظ

لطفا پیدام کن!

نمیدونم ساعت چند یا کجا

شاید کنار حوض فرهنگسرا ک مرد دف میزد و با صدای ناکوک میخوند

شاید روی سکوهای کنار امفی تیاتر مرکزی اونجایی ک یه کبوتر نشست بالا سرمون و جوری دوتاییمونو مورد عنایت قرار داد ک قول دادیم تمام اوقات ازاد دو هفته اتیمونو تو دانشکده بگذرونیم

شاید روی صندلی کنار جوبی که امروز بهش گفتم دوست دارم همین الان برم توی همین جوب و بمیرم و فک کرد لوس میکنم خودمو و نفهمید چقدر اون لحظه نیازم بود ک واقعا بمیرم همونجا زیر همون جوبی ک توش جا نمیشدم

منو پیدا کن!

شاید روی نیمکتای پارکی که از ترس گربه هاش چهارزانو نشستم و وانمود کردم ک ب هیچ جا نمیخوام زل بزنم

شاید روی پله های صبوری اونجا ک پر از مورچه س و من عینک زهرا روزدم به چشمام تا اولین عکسامو بعد دو سال با سردر دانشگاه بگیرم...

شاید روی نیمکتای بلپار کشاورز اونجایی که برای پیدا کردن پیاده روهاش واسه قدم زدنای طولانی و غرق شدنام به زمین و زمان لعنت فرستادم

نمیدونم کجا و چه ساعتی 

ولی فردا یه تیکه از منو بردار

اونو جا میذارم توی یکی از جاهایی که بعد مردنای مکرر قدم گذاشتم تا خودمو احیا کنم به امید اینکه این بار همون معجزه ای باشه که قرار بود کل دنیامونو زیرو رو کنه

لطفا پیدام کن قبل اینکه دست فروشی پیدام کنه...

منو بردار و نفس بکش و خوشحال شو

بخند از ته دل مثل وقتی که اوازی ک میشنوی انقد معصوم و کودک و مهربون و بزرگه که توی گریه حس کنی از تمام پلیدیای دنیا کنده شدی

مثل وقتی که دستای کوچیک ی نوزاد تو حجم بزرگ دستات گم میشه

منو بردار انگار که صدای لالایی بچگیهات عینا تو گوشت پخش بشه

من کی هستم؟

امشب به اسمون نگاه کردم و فقط ماهو دیدم

اونقدر شاد باش که فردا نگاه کنم و تمام اسبای شاخدار و کالسکه ها و میکی موسایی ک حتی اگه یه شب تو خواب دختری بیاد برای تمام عمرش بسه رو تو اسمون ببینم


  • ۹۵/۰۸/۲۵
  • Asentra 50

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی