Asentra

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

F

تا حالا شده آدمی رو جایی ببینین وبدون اینکه اسمشو بدونین یا کوچکترین اطلاعاتی از زندگی و رفتار و تفکراتش داشته باشین بهش یه حس عجیب پیدا کنین؟

خیلی پیش میاد که اون آدما این حس متقابلوبه شما داشته باشن یا حتی کاملا برعکس وقتی تو برخوردی پیش قدم میشین متوجه میشین که چقدر تفکراتشون درمورد شما متناقض و اشتباهه!

اتوبوسی که باش می رفتیم مدرسه ی ایستگاه داشت که جلوش وای میساد درست همون تایم اون توی ایستگاه منتظر رسیدن اتوبوسی بود که حتی نمی دونستیم مال کدوم شهره. به خاطر شباهتش به یکی از استادای زبانمون بهش اون حس عجیب و غریبو داشتم و از ی جایی درست ندیدم که هر سری اتوبوس وای میسه زل بزنم بهش . دوستم میگفت اونم بهم نگاه میکنه ولی من ترجیح میدادم درموردش فکر نکنم تا روزی که دیگه توی اون ایستگاه ندیدیمش بدون اینکهبفهمیم چند سالشهیا رشته ش چیه...

ترم سه وقتی پشت در اتاق استادی وایساده بودیم دیدمش بدون اینکه کلامی باهاش حرف بزنم و باز اون حس عجیبو تو خودم حس کردم..

چند بار توی خیابون یا دانشگاه دیدمش و میدیدم ک اونم برمیگردهو نگاهم میکنه با ی نگاه اشناو دقیق

و حالا...

اولین باری که دیدمش توی نمازخونه بود. از اون شبای امتحانای مشترک که هر کسی استرس وارانه توی گروه یاتکی درگیر کار خودشه...

انگار که همون طوری که من سعی داشتم بدون ایمکه متوجه بشه نگاهش کنماونم نگاهم می کرده

نمیتونم بگمکه این حس عجیب چیه ولی هرچیزی که هست از این که توی ترم جدید شرایط جوریه که مکررا می بینمش حس خیلی خوبی دارم..

و اینکه اون منو که می بینه با لبخند بهم سلام میکنه درصورتی ک فکر نمیکردم منوتا بحال دیده باشه اینو تو من ایجاد میکنه که این حس متقابله

و من این حس عجیبو خیلی لذت بخش میبینم

حتی اگه به یه دوستی تبدیل نشه :)


  • Asentra 50